English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3457 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
real income U مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
bear U تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
bears U تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
ex works U یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
ex quay U یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
free on rail U قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
c.i.f. U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را به هزینه خود و باپرداخت حق بیمه لازم در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
proportionality U نسبت بین دو کالا از نظر حجم و مقدار
danger warning level U مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
income elasticity of demand U تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
cartels U توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartel U توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
wife's equity U عبارت است از مقدار مناسب و معقولی ازاثاث البیت و ..... که زن میتواند برای خود و اطفالش نگهدارد و شوهر حق تصرف در ان یا انتقال دادنش راندارد
promiscuity U بیقیدی در اموراخلاقی وجنسی
slutsky theorem U براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
tie-ins U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie-in U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie in U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
supporting goods U موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
transire U برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
adders U مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adder U مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
barter with someone U با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
walras law U براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
id U مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
sets U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
shelf life U مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
to barter [to trade by barter] U دادوستد کالا با کالا کردن
table U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity U فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
flip-flopping U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
shoppers U خریدار
shopper U خریدار
buyer U خریدار
purchasers U خریدار
buyers U خریدار
offeree U خریدار
purchaser U خریدار
bargainee U خریدار
purchasers U خریدار ها
shoppers U خریدار ها
vendees U خریدار ها
customers U خریدار
buyers U خریدار ها
customer U خریدار
buyer U خریدار
purchaser U خریدار
shopper U خریدار
vendee U خریدار
alienee U خریدار
vendee U خریدار
salvager U خریدار اسقاط
producer buyer U خریدار صنعتی
marginal buyer U خریدار نهائی
caveat emptor U اخطار به خریدار
on approval U مشروط به رضایت خریدار
tout U خریدار پیدا کردن
touts U خریدار پیدا کردن
touted U خریدار پیدا کردن
mace greff U خریدار اجناس مسروقه
touting U خریدار پیدا کردن
spoilsman U خریدار غنائم جنگی
receiver of stolen goods U خریدار مال مسروقه
bona fide purchaser U خریدار با حسن نیت
swagman U خریدار مال دزدی
buyer's market U بازار مناسب برای خریدار
dosages U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
trade discount U تخفیف عمده از طرف تولیدکننده به خریدار
price taker U خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
bandwidth U در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money U مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
range U مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
receivers U خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
ranged U مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
approval U نوعی فروش که در آن خریدار در صورت رضایت پور را می پردازد
receiver U خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
cum dividened U سهام با بهره متعلقه که بانفع خریدار جدید باشد
ranges U مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
confirming house U موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
unpopulated board U تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
free issue materials U موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
del credere U ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
searches U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searched U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searchingly U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
search U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
underwriters U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriter U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
discount register U دفتر ثبت تخفیفها و امتیازاتی که از طرف فروشنده به خریدار داده شده است
earnest U مقداری از مبیع که پیش از قبض واقباض کل مبیع و ثمن به خریدار تسلیم میشود
literate U که میتواند بخواند
covenant real U شرطی در یک سند که وراث مشروط علیه را در مقابل مشروطه یا خریدار متعهدمیکند شرط قابل تسری به وراث
date of acquisition U تاریخی که به عنوان شروع دوره استیلای خریدار بر مال دردفتر ثبت و اگر مال استهلاک پذیر باشد
non volatile U ما میتواند اطلاعات را برگرداند.
check total U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
delivered duty paid U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
detector U وسیلهای که میتواند تشخیص دهد
detectors U وسیلهای که میتواند تشخیص دهد
rising mine U مینی که میتواند به سطح اب بیاید
application years U مدتی که یک دستگاه میتواند کارکند
NVRAM U ما میتواند اطلاعات را نگه دارد
stating U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
stated U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
answer/originate U که میتواند داده دریافت یا ارسال کند
double U دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
doubled U دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
doubled up U دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
chip U وسیلهای که میتواند صدا تولید کند
chips U وسیلهای که میتواند صدا تولید کند
machines U کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
dynamic U مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
machined U کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
dynamically U مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
machine U کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
states U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
adders U وسیلهای که میتواند جمع و تفریق کند
hydro airplane U هواپیمایی که میتواند روی اب فرود اید
adder U وسیلهای که میتواند جمع و تفریق کند
world is one's oyster <idiom> U هرکس هرچیزی را میتواند بدست بیاورد
source U کامپیوتری که میتواند منبع را کامپایل کند
fields U تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
fielded U تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
field U تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
state U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state- U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
trafficking U کالا
products U کالا
traffics U کالا
materials U کالا
mattering U کالا
trafficked U کالا
material U کالا
matters U کالا
traffic U کالا
matter U کالا
mattered U کالا
product U کالا
ware U کالا
cargo U کالا
cargoes U کالا
wares U کالا
articles U کالا
merchandise U کالا
goods U کالا
commodity U کالا
stuffs U کالا
good U کالا
produces U کالا
produced U کالا
produce U کالا
stuff U کالا
commodities U کالا
stuffed U کالا
chattel U کالا
mercery U کالا
article U کالا
object of sale U کالا
traffick U کالا
alternatives U چیزی که میتواند جای چیز دیگر را بگیرد
counter check U چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
alternative U چیزی که میتواند جای چیز دیگر را بگیرد
smarts U ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smarting U ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smartest U ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smarter U ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smarted U ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smart U ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
an economist of time U کسی که میتواند در وقت صرفه جویی کند
bi fuel U موتور حرارتی که میتواند بادو نوع سوخت
scope U محدوده مقادیر که یک متغیر میتواند شامل شود
burn through range U مسافتی که رادار در ان میتواند هدفها را کشف کند
on receipt of the goods U برسیدن کالا
on receipt of the goods U بوصول کالا
glut U فراوانی کالا
commodities U کالا جنس
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1مقدار دهدهی بزرکترین عدد اعشاری چیست
1due amount
1 moves up the range
1تاندانسیو
2reintroduce?
1discrete valued parameters,
2کلمه با جمله چه فرقی دارد
1several states in united stats limit "end of pipe "discharges into natural water bodies to 500 mg/L of total dissolved solids
1range check
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com